عشقواژهنامه آزادسَودا:به معنی عشق در زبان پهلوی باستان است. که همچنان در زبان تالشی و ترکی آذزی در آذربایجان ایران و بخش جداشده از ایران با نام جمهوری آذربایجان، همچنان- کاربرد
زغبهواژهنامه آزادزغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی ا
هرکیواژهنامه آزادعشیره ای از کردها هستند که زبان آن ها کردی کرمانجی است که در شمال شرقی عراق و غرب ارویه بخش سیلوانه و صومای برادوست ساکن هستند. ار روستا های معروف هرکی ها در ای
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
الیفواژهنامه آزادالیف به معنای دوست.عشق.همدم ودر زبان محلی به هزار نیز معنا کنند معنی آن به زبان مردم هزارتایی می باشد.یعنی در این روستا هزار خانوار زندگی می کرده اند
سلماواژهنامه آزادنیکو واسمانی سلما نام فرشته ایه که به حضرت زهرا کمک کرده تا امام حسن رو به دنیا بیاره. البته نگارش درستش "سلمی" هستش. اگه بخوام راجع به ریشه کلمه سلما بگم از سل