عیضواژهنامه آزادعیْض:(eyz) در گویش گنابادی یعنی خود را گرفتن ، برخورد مغرورانه ، تحویل نگرفتن ، خود برتر بینی ، خود پسندی || عیْضِشْ دِ خُ گِرِفْتَ (eyzesh de kho gerefta) در گ
بیلندواژهنامه آزادآشنایی با زادگاه بهلول روستای بیلند استان خراسان رضوی – شهرستان گناباد – روستای بیلند بیلند در عرض جغرافیایی 34 درجه و 21دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 58درجه و 42
تووش بندواژهنامه آزاد(تابش بند )، آفتاب شکن.تیغه هایی به عرض 6 الی 15 سانتی متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد وبا کمک گچ و نی ساخته می شود.(آشنایی با معماری اسلامی ایران ،ا
سلخواژهنامه آزاد(سَلخ) روز اخر ماه قمری که در شامگاه ان هلال ماه در اسمان دیده شود با عرض سلام واژه مورد نظر در دیوان سهراب سپهری به کار رفته و بسیاری از ادبا آن را اشتباه معن
عجالتاواژهنامه آزادعجالتاً، فعلاً. مثال: «من عجالتاً عرض سلامی خدمت شما داشته باشم، سپس خدمت شما خواهم رسید.» به نظر می رسد این واژه از عجالة عربی ساخته شده باشد (رک لغت نامه دهخد
هشتجینواژهنامه آزادیکی از نقاط شهری شهرستان خلخال است که در در 37 درجه و 22 دقیقه و 14 ثانیۀ عرض شمالی و 48 درجه و 19 دقیقه و 23 ثانیه طول شرقی، در فاصلۀ 48 کیلومتری شمال غربی خلخ