عاریهواژهنامه آزادعاریه، یعنی انسان مال خود را به دیگری بدهد که از آن استفاده کند و در عوض، چیزی از او نگیرد.
یهوهواژهنامه آزاد(عبری) باشنده، موجود؛ نام خدای یهودیان. این کلمه برای یهودیان فوق العاده مقدس است، به حدی که بر زبان آوردن آن حتی هنگام خواندن تورات جایز نیست، و فقط گروه انگشت
مانداناواژهنامه آزاد1.واژهای عبری به معنای عنبر سیاه. 2.دانایی که دیگران را به دانایی وامی دارد. 3.ماندنی و نمیرا. 4.دختر آژی دهاک و مادر کوروش کبیر.
داودواژهنامه آزاددر زبان عبری یعنی(محبوب، دوست داشتنی)دیوید نیز همان داوود است . معمولاً با یک واو نوشته می شود!!!!
لیاواژهنامه آزادلیا” کلمه ای عبری بوده و نام دختر شعیب پیامبر است. دختری که بعد از بلوغ به عقد یعقوب پیامبر درآمده و مادر شش فرزند میشود.