حبوهواژهنامه آزادحبوه در لغت به معنای مالی است که بدون منّت و چشمداشتِ عوض بخشیده شود و در اصطلاح فقهی عبارت است از بخشی از ترکه مرد متوفی که پیش از تقسیم ارث میان وارثان، به بز
انضباط اجتماعیواژهنامه آزادنظم دراجتماع یعنی درمردم. نظم اجتماعی مبین توقع های اساسی زندگی اجتماعی است. هر جامعه با هرنوع اعتقادها، سنت ها، گرایش های سیاسی و با هر سیستم حکومتی نیازمند دا
بیگلریواژهنامه آزادعبارت بوده از بی و گلی؛ به باب ها رفته یک ری اضافه شده:بیگلری یعنی جوان و شاداب مانند بی گل؛ همیشه داماد و جوان و شاداب. بی به تنهایی یعنی داماد، و گل هم به دست