پشم عالی خان که سرهم میشه پشمعلیخانواژهنامه آزادانسان بی اطلاعات و پشت کوهی که در پشت و عقب گوسفند چسبیده. نادان
نرم افزار آزادواژهنامه آزادنرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برا
جخواژهنامه آزادجَخ؛ اکنون. مثال: «جخ از مادر نزادم من» (شاملو). با وجود این-با این حال-تازه (قدیمی، تا دهۀ 1340؛ محاورۀ کوچه-بازاری تهران، اصفهان، کاشان و...) «فرض کنیم که!».
بهنواواژهنامه آزاد(پیشنهاد کاربران) بِهنَوا؛ آواز عالی و بهتر، خوش آهنگ تر. (پیشنهاد کاربران) متضاد بینوا. صاحب زندگی مرفه، مالک مال و نوای بهتر. ساخته شده از کلمۀ به (بهتر) و
سیلمیواژهنامه آزادپدر اسب، اسب نرینه، اسب نر با خصوصیات عالی و برتر که بتواند این خصوصیات عالی را به کره های خود منتقل کند.
سپاهبدواژهنامه آزادبلندمرتبه ترین و عالی ترین درجه نظامی در دوره ساسانیان که به نوعی پس از شاهنشاه عالی ترین مقام کشور را داشت؛مانند:شَهربراز و رستم فَرخزاد.