طرنهواژهنامه آزاد{ طُ نِ}موی تنیده و بافته شده در جلوی پیشانی(طره) موی تنیده و بافته شده در جلوی پیشانی(طره)
فرو کردنواژهنامه آزادگستردن، دراز کردن. سر برآور از گلیمت ای کریم پس فرو کن پای بر قدر گلیم منطق الطیر عطار، ت؛شفیعی:ش.بیت:379
بخاخواژهنامه آزاددر عربی، بخاخ اسم پسر است که معنی فارسی آن «پاشنده» یا نشردهنده است. نام روستایی در حاشیۀ رود بهمنشیر شهرستان آبادان استان خوزستان است، به نام «طره بخاخ».