اَوْدِرواژهنامه آزادعمو، برادر پدر. در زمان نواب رمتمآب ... به اظهار این ماجرا پرداخت و فرمود: «اگرچه طوعا و کرها اجازت این معنی دادم اما میدانم که دل بر استهزای مردم نهادم که جد
پروازهواژهنامه آزادطعامی که در سفر یا گردش یا شکار با خود بر دارند. آتشی که پیش پایعروسو داماد روشن کنند، به معنی زرورق هم گفته می شود.
تبافواژهنامه آزادلهجه محلی "طواف" به معنی دوره گرد و دست فروش است . درقدیم روستائیان برای فروش میوه های خود به شهر می رفتندکه به آنها طواف میگفتندکه بر اثر گذشت زمان و با گویش م