داد از خویشتن دادنواژهنامه آزادداد از خویشتن دادن؛ کاری را به طور کامل انجام دادن. مثال: «و اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد.» (قابوس نامه)؛ داد
ستورانواژهنامه آزادجمع استر است و به معنای اسب و قاطر و چهار پایان مانند آن (برای کسب اطاعات جامع تر به استر رجوع شود) چهارپایان
گرینویچواژهنامه آزاداز شهرهای حومه لندن واقع در کنار رود تایمز . این شهر در جنوب خاوری لندن می باشد و دارای 856000 تن جمعیت است . گرینویچ رصدخانه بزرگی دارد و نصف النهار مبدا از ای