ضمنیواژهنامه آزادپنهانی ( صفت ) منسوب به ضمن آن چه که از امری مفهوم گردد به طور اشاره و کنایه فحوائی:تصدیق ضمنی تعهد ضمنی . توافقی ،جای انعطاف توافق دارد (حقوقی)
ضمنیواژهنامه آزادپنهانی ( صفت ) منسوب به ضمن آن چه که از امری مفهوم گردد به طور اشاره و کنایه فحوائی:تصدیق ضمنی تعهد ضمنی . توافقی ،جای انعطاف توافق دارد (حقوقی)
سامسونواژهنامه آزادنام پیامبری در تورات که به مدت بیست سال قوم بنی اسرائیل تحت رهبری او بودند. نام معشوقه اش دلیله بود که دختری از اهل فلسطین بود. در ضمن واژه سامسون از واژۀ عبری
احتراماواژهنامه آزادارجمندانه. "احتراما به استحضار می رساند" به پارسی می شود "ارجمندانه به آگاهی می رساند". ضمن احترام.
دانلودواژهنامه آزاداز اینترنت گرفتن، بارگیری کردن ، فایلی را از اینترنت کسب کردن. دریافت فایلی (متن و فیلم و...) (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن،
متیناواژهنامه آزادمتینا به زبان عربی به معنای خانم بامتانت و باوقار و سنگین میباشد. صبح زود - سپیده دم در زبان ايتاليايي به معني سپيده صبح مي باشد. در زبان عربي هنگامي كه كلمه ا