ضمنیواژهنامه آزادپنهانی ( صفت ) منسوب به ضمن آن چه که از امری مفهوم گردد به طور اشاره و کنایه فحوائی:تصدیق ضمنی تعهد ضمنی . توافقی ،جای انعطاف توافق دارد (حقوقی)
اسرائیلواژهنامه آزاداسرائیل یا اصرائیل از دو واژه اسرا یا اصرا به معنای ضفریافته یا نصرت یافته یا ضفریابنده یا نصرت یابنده یا شکست دهنده و واژه ئیل یا الله به معنای خدای خورشید که
بیرقواژهنامه آزادبیرق که همان پرچم یا نمادی گفته میشود که طایفه وعشایر عرب از ان برای اعلام حضور خود استفاده میشود ضمنا هر طایفه بیرق مخصوص بارنگ وشکل خود را دارند
دایواژهنامه آزادچینۀ دیوار. کُرّه اسب دو ساله است که هنوز آموزش سواری نیاموخته است . ضمنا به یکساله آن دایچه گفته می شود
مرساواژهنامه آزادنامی دخترانه و عربی است و معنی آن ثابت ، استوار ، پابرجا می باشد. به روایتی نام مادر حضرت مریم به زبان عبری. نام مادر حضرت مریم. ضمنا م/رسا هم خوانده میشود