ضریبواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیشتا. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". در اِنگارِش (ریاضی) شماره ای است که پیش از شمارۀ دیگر بیاید تا در آن بتای
ضربواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاییدن (چون می گوییم دو دو تا چار تا). یکی از چار کنش بنیادین انگارش (چهار عمل اصلی ریاضی). (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربرا
ضرب کردنواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاییدن. از "تا" ساخته شده است، چرا که می گوییم "دو دو تا چهار تا". از چهار کنش بنیادین شمارش (چهار عمل اصلی حساب) است. "5 را
بروقهواژهنامه آزادبَروَقه؛ نام درخت کوچکى است که در سرزمین عربستان می روئیده، و اعراب عقیده داشتند هنگامى که ابر بر سر آن سایه مى افکند، سبز مى شود و برگ می دهد، بى آنکه بارانی ا
علفواژهنامه آزاداگر سه علامت آوائی ع-ل-ف را با آوای ف مقلوب کنیم ف-ع-ل خواهد شد. اگر فعال معنای دینامیک دارد، علاف معنای استاتیک پیدا می کند. مقلوب نویسی از هنر های شگفت اقوام
خودشیفتهواژهنامه آزادکسی که در گفتار و کردار خود، خویشتن را برتر و محقتر از دیگران می نمایاند و در گویش "گیلکی" با ضرب المثل"من مرا قربان!" مترادف است.
لیتیواژهنامه آزادنوعی غذای سیستانی که با روغن و آرد درست می شود. ضرب المثل سیستانی در این باره هم:به قربونِ سر همچو نگارِ که هر لیتی پزِ یک لیتی خوارِ
یاقلی فتیرواژهنامه آزادنوعی خمیر که با ترکیب آرد تفت داده همراه با زردچوبه و روغن زیتون و افزودن یک تخم مرغ در پایان کار ،درست می کننند. برای رفع ضرب دیدگی یا پانسمان، پس از جا اند
