ضربواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاییدن (چون می گوییم دو دو تا چار تا). یکی از چار کنش بنیادین انگارش (چهار عمل اصلی ریاضی). (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربرا
ضرب کردنواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاییدن. از "تا" ساخته شده است، چرا که می گوییم "دو دو تا چهار تا". از چهار کنش بنیادین شمارش (چهار عمل اصلی حساب) است. "5 را
ضرب و تقسیمواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) "تا و بخش"، "تای و بخش". از ریشه های "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن" و "بخشیدن" به چَمِ (معنیِ) "تقسیم کردن".
شرقواژهنامه آزادشِرَقْ (sheragh) در گویش گنابادی صدای برخورد اعضای بدن در هنگام کتک کاری یا ضربه خوردن را گویند ، چسپیدن ضربه ، اثر کردن ضربه ای که زده شده
شخیهواژهنامه آزادترک خوردن، به انارهایی که قبل از چیده شدن از درخت انار ترک بخورند «انار شِخییَه» گویند. این اصطلاح برای خربزه ترک خورده نیز بکار می رود(البته باید قبل از جدا شد
پل درازواژهنامه آزادیا پل درازو؛ پل به معنی مو در لهجۀ محلی دشتستانی و حتی لری می دهد دراز هم یعنی بلند. پل درازو موجودی خیالی با موهایی بلند بوده که فقط زنی که موقع زایمانش بوده ب
گیرورواژهنامه آزادگیروَر یا گیروا یا گیروَه:(تالشی)با آغوش گشوده برای گیرآوردن زمان مناسب ماندن، پنهانی برای به چنگ آوردن دشمن بدنبال او گشتن، فرصت، زمان مناسب، زمان بدست آمده، ز