صمتواژهنامه آزاد(صَمت) معنی صمت در فرهنگ لغت عربی-فارسی المعانی صَمَتَ:صَمْتاً و صُمُوتاً و صُمَاتاً:ساکت و یا خاموش شد . صَمَّتَ:تَصْمِیتاً [ صمت ]:ساکت شد - هُ:او را ساکت کرد
صمتواژهنامه آزاد(صَمت) معنی صمت در فرهنگ لغت عربی-فارسی المعانی صَمَتَ:صَمْتاً و صُمُوتاً و صُمَاتاً:ساکت و یا خاموش شد . صَمَّتَ:تَصْمِیتاً [ صمت ]:ساکت شد - هُ:او را ساکت کرد
نغزنوردواژهنامه آزادصفت داستان و کتاب است یعنی خوب پیچیده شده زیرا طی به معنای پیچیده شدن طومار و کتاب بوده است و نوردیدن برابر پارسی تر آن است .نغزنورد را می توان به معنای نیک پیچ