شیلاواژهنامه آزادآسمان زیبا، جنتی، خوشبخت، مسرور کننده، مقبول، خوشحالی، با برکت در هندی الهه آب فارسی سفره طعام
شیل سیاهواژهنامه آزادسنگ های ریز دانه حاصل از سنگ شدن رس ها که حاوی بیشتر یا معادل 5 در صد وزنی مواد الی باشند. این سنگ ها برای اکتشاف و استخراج مواد فلزی و مواد هیدروکربوری و هم چن
شولهواژهنامه آزادنوعی غذا شبیه حلیم که در آن به جای گندم از انواع حبوبات استفاده می شود و در هنگام طبخ گوشت و حبوبات را کاملاً میکوبند(چمبه می زنند، به کوبیدن حلیم و شله درهنگام
گشینواژهنامه آزادگشین اسم کردی-دارای معانی متعدد از جمله قبراق و سرحال-روشنایی-شعله ور شدن و برافروخته شدن آتش
ابسیدینواژهنامه آزاداُبسیدیِن یا شیشهٔ آتشفشانی؛ سنگی غنی از سیلیکات که بافت شیشه ای سیاه رنگی دارد و از سرد شدن سریع ماگما به وجود می آید. اگرچه این سنگ ترکیب شیمیایی دقیقی ندارد،
شاعرانگیواژهنامه آزادشاعرانگی:«شاعرانه» یعنی به طرز و شیوه ی شاعران، همانند و به گونه ی شاعران و ... «شاعرانگی» یعنی حالت و چگونگیِ شیوه ی شاعران، و یا چگونگی شعراندیشی شاعران، چگون
یخنیواژهنامه آزادyakhni:dokd:یخنی خورشتی بسیار خوشمزه با گوشت گوسفند(ران سرسینه یا راسته با استخوان) مخصوص مراسم عروسیها / مهمانیها / جشنها / برخی عذا داریهای افراد متمول و میان