قات زدنواژهنامه آزادعمل نوشیدن و خوردن تدریجی و آرام شیرۀ برگ گیاه قات که به عنوان مادۀ مخدر مصرف می شود. کنایه از گفتن سخنان بی ربط و بدون ارتباط با مبحث اصلی.
منجکواژهنامه آزادنوع حشره که شبه زنبور است که با خرطوم فیل مانندش از گل برای خو د خانه قیف مانند میسازد. (خراسان جنوبی؛ شهرستان اسدیه و حوالی) سقز یا آدامس کوهی که همان شیرۀ درخ