شهر سوواژهنامه آزادبه ناحیه ای از شهرستان دشتی که در روزگار دور قبل از اسلام مرکز دشتی بوده و گویش اصیل دشتی از آنجا سرچشمه گرفته که از گز دراز تا بردخون ادامه داشته
شعورواژهنامه آزادshoour:اگاهی و درک دقیق و عقلانی از موضوع / موضوعات پیرامونی و واکنش به انها شعور که نزدیکترین مفهوم به واژه تشخیص است و به معنای (انطباق مفهوم است با مصداق)
شهر ناپرسانواژهنامه آزادبه جایی گفته می شود که قانون آن، قانون جنگل باشد و ظلم و جور و چپاول و جنایت در آن به انتها رسیده باشد و عادی شمرده شود، و نهایتاً داوری در دست ظالم و جابر باشد
شهرواژهنامه آزادشَهْر:(shahr) در گویش گنابادی یعنی مرکز تمدن ، شهرت آبادانی ، نام محلی که 2500 سال قبل در مظهر قنات جهانی قصبه گناباد برای کشاورزی و دفاع و زندگی توسط گبرها ساخ
شعورواژهنامه آزادshoour:اگاهی و درک دقیق و عقلانی از موضوع / موضوعات پیرامونی و واکنش به انها شعور که نزدیکترین مفهوم به واژه تشخیص است و به معنای (انطباق مفهوم است با مصداق)
تورهواژهنامه آزادشهر توره به خاطر وجود کاروانسرا بین جاده بین المللی به معنی توی راه- توی ره- توره که نام امروزی همین شهر هم توره میباشد. روباه[toore]
کنگاورواژهنامه آزادشهر کنگاور. آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون در کتاب ایران در گذشته و حال (13836) کنگاور را چنین معنی کرده است:تپه ماهورهایی که شهر کهن را احاطه کرده اند و بر بلن