شهجانواژهنامه آزادلغت نامه دهخدا شهجان . [ ش َ ] (اِخ ) مخفف شاهجان است که لقب مرو باشد و آن شهری است مشهور در خراسان . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ): خبر او به مر
شوهانواژهنامه آزادشوهان یکی از ایلهای لُر پشتکوه است که در چالب و چنگوله و نیز مهران، ایلام و ملکشاهی زندگی می کنند. زبان آنها لُری شوهانی است که یکی از گویشهای لُری فیلی یا لُرس
شهجانواژهنامه آزادلغت نامه دهخدا شهجان . [ ش َ ] (اِخ ) مخفف شاهجان است که لقب مرو باشد و آن شهری است مشهور در خراسان . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ): خبر او به مر
شوهانواژهنامه آزادشوهان یکی از ایلهای لُر پشتکوه است که در چالب و چنگوله و نیز مهران، ایلام و ملکشاهی زندگی می کنند. زبان آنها لُری شوهانی است که یکی از گویشهای لُری فیلی یا لُرس
ساتروواژهنامه آزاد(لری شوهانی) بی عرضه؛ به انسان هایی گفته می شود که توانایی انجام درست هیچ کاری را ندارند.