ممنوع الخروجواژهنامه آزادشهربند، کشوربند، ده بند. آن که او را به ماندن در کشوری یا شهری یا دهی یا جای مشخصی مجازات کرده اند. آن که تنها در کشور یا شهر یا ده یا جای معین دیگری تواند زیست
شیراوندواژهنامه آزادشیر کوه های دماوند (لری) نام خانوادگی در لرستان؛ کسی که شیر را می بندد و به زانو درمی آورد. در اصل «شیربند» بوده و در گذر زمان، به شیراوند تبدیل شده است.