تمدنواژهنامه آزادشهرآوری، همبودگری، شهرانجمن، یکجا نشینی انبوه، سامانگری شهری، پدیده ای تازه در شهرنشینی گسترده است که ساماندهی شده و قاتونمند، با همزیستی انبوه مردمان میباشد. و
شهرآوریواژهنامه آزادتمدن، همبودگری، شهرانجمن، یکجا نشینی انبوه، سامانگری شهری، پدیده ای تازه در شهرنشینی گسترده است که ساماندهی شده و قاتونمند، با همزیستی انبوه مردمان میباشد. و هم
سالوسواژهنامه آزادواژه ای یونانی که بعد از حملهٔ اسکندر وارد ادبیات ایران شده است. و به چم (معنی) شادان، چرب زبان، خوش گذران، فتان است. و از واژهٔ نهوسلوس و یا نحوسلوس و یا نحوسل
حسیبتواژهنامه آزادحسيب.[حَ] (ع ص، اِ) شماركننده. (مهذب الاسماء) (ترجمان عادل) (منتهى الارب). شمارگر. حسابكننده. (غياث). شمارگير. (منتهى الارب). شمرنده. شماركن. (السامى فى الاسام
شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد