شه نیه رواژهنامه آزادشَنیَر:کسی که درخت گردو را تکان میدهد تا گردوهای رسیده از درخت بیافتد.(تکان دهنده درخت گردو)
شهیادواژهنامه آزادشاد و خاطره، یعنی خاطره شاد خاطره شاه،یاد شاه نام برج و سازه ای زیبا که قبل از انقلاب و در اوایل دهۀ 50 شمسی، وسط میدانی به همین نام ساخته شد.
شهلاواژهنامه آزادشه:مخفف شاه واژه پارسی یعنی بزرگ/ لا بمعنی میان شاه لا، شه لا و یا شهلا یعنی میان بزرگ 1. بزرگی میان یا مردمک چشم، چشم آهویی، چشم جادویی 2. بزرگی دل، کسی که صا
شهرامواژهنامه آزادشهرام نامی است ایرانی برای پسران. ریشهٔ این نام به زبان پهلوی بازمی گردد و این نام در زبان فارسی امروزی از دو بخش شه = شاه(Shah) و رام(Ram) تشکیل شده که اولی به