دقیقهواژهنامه آزاددق-یق-ه یا دقیقه (دگ یا دق یک گاه) از آنجائیکه اکثر آوا ها بر گرفته از آوا های طبیعی و پیرامونی است، حروف یا علائم آوایی نیز با همان مفهوم در گفت و شنود بکار گر
میقانواژهنامه آزاددر عربی، صفت است و از یقین می آید، به معنای ساده لوح و زودباور؛ کسی که به هرچه می شنود، یقین می آورد. || از جهت دیگر، می یعنی شراب و قان به معنای خون است؛ بنابر