شندرواژهنامه آزادشندر به گروهی ازمردمی گفته میشودکه تقریباپانصدسال قبل ازاطراف تهران شمیرانات به سمت کوههای اشکوررحیم ابادوسرانجام قسمتهایی ازشرق گیلان مهاجرت کرده واکنون درسطح
تندارواژهنامه آزادچارچوب ودار قالی بافی یا گلیم بافی و... تَندار (Tandar) در گویش ملی مناطق جنوبی فارس و بوشهر به معنی (دار قالی) می باشد، که احتمالا مرکب از تن (تنیدن) + دار (چو
شندرواژهنامه آزادشندر به گروهی ازمردمی گفته میشودکه تقریباپانصدسال قبل ازاطراف تهران شمیرانات به سمت کوههای اشکوررحیم ابادوسرانجام قسمتهایی ازشرق گیلان مهاجرت کرده واکنون درسطح
دموزواژهنامه آزادشنیداری این واژه با فتحه روی د، و، و سکون روی م،ز، در برخی روستاهای خراسان رضوی به معنی پارو می باشد. نوشتاری این کلمه را ندیده ام. Damvaz
کنگیرواژهنامه آزادنام رودخانه ای در شهرستان ایوان که از بخش سراب ایوان سرچشمه می گیرد و به کشور عراق می ریزد. خوب است بدانید که به زعم دکتر ناتل خانلری در کتاب تاریخ زبان فارسی (
هری رودواژهنامه آزادهَری رود، رودی است که از کوههای مرکزی افغانستان (هندوکش) سرچشمه می گیرد و با گذر از ولایت های غور و هرات در افغانستان، از مرز مشترک افغانستان و ایران می گذرد و