32 مدخل
آغازگاه.
پرنده شکاری دستی که روی دست یا شانه صاحبش مینشیند
شروع بازی
شروع کلمه بی حرکت و با ساکن؛ بی مقدمه و ناگهانی.
شروع شدن.
شروع کردن، شروع کننده.
شروع. آغاز.