شردنگواژهنامه آزاددر یک ضرب المثل قدیمی به کار می رود: «من بگم تو نشنوی، شردنگی»؛ منظور از شردنگ آدم بی خیال است و کسی که متوجه نمی شود؛ آدمِ باری به هر جهت که برایش فرقی نمی کند
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می ستردواژهنامه آزادکودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می س
حسابواژهنامه آزادحخس+آب = حساب ، حخساب - هساپ حخس haxs=شمردن count اَحخسته ahaxsta = ناشمرده | a+haxs+ta=نا+شمار+ده پسوند اب/آپ همتای able = شدنی، ساختنی حخس (اوستایی) شمارش -
حساب قرض الحسنهواژهنامه آزادمارش وام نیک. "مارش" (که چون بارش خوانده می شود) از ریشۀ "شمردن" می آید.