شقواژهنامه آزادشَقْ (shagh) در گویش گنابادی یعنی ایستادن و بلند شدن آلت تناسلی مردانه ، مست شدن و برانگیختگی شهوت || شِقْ:(shegh) در گویش گنابادی یعنی حالت چهره ، ظاهر
شقواژهنامه آزادشَقْ (shagh) در گویش گنابادی یعنی ایستادن و بلند شدن آلت تناسلی مردانه ، مست شدن و برانگیختگی شهوت || شِقْ:(shegh) در گویش گنابادی یعنی حالت چهره ، ظاهر
ناشاقولواژهنامه آزادکسی که بادیگران به راحتی کنارنمی آید-کله شق-درلهجه محلی بیرجند زیادبه کارمیرود. در محاوره ی گناباد به آدم تنومند و پر هیکل نیز می گویند.
اطو کشیدهواژهنامه آزاداتوکشیده؛ شق و رق، صاف و درست، پیراسته با چاشنی طنز؛ معمولا به افراد و اشیائی گفته می شود که بیش از حد عرف و معمول، در قالب درآمده باشند. خیلی اطوکشیده حرف می ز