شارهواژهنامه آزادشاره (fluid) به موادی گفته می شود که جریان پیدا می کنند و شامل مایعات و گازها است. سیال
شیربرفواژهنامه آزادشیر برف (shirbarf) در گویش گنابادی یعنی مخلوط شیره انگور و برف. پیش از ابداع بستنی، برف شیر (برف شیره) در شهرستان های دیگر هم رواج داشته است.
شورهواژهنامه آزاددر لهجه مشهدی به معنای آویزان شدن مایعات غلیظ مانند شیرهجات یا عسل از دهانه ظرف یا قاشق میباشد. مثال: مواظب باش عسل «شوره» نکنه!
شرنقهواژهنامه آزادشَرْنَقَة: پيله ى كرم ابريشم. شرنقة: شفيره حشرات، جوانه، شکوفه، جنين، پيله، پيله کرم ابريشم.