شورواژهنامه آزادشِوِر - آویزان - دلمکُوز ( shever) اویزان کردن ،دراز کردن (محلی) شِوِر؛ آویزان کردن، به درازا کشیدن.
شهر سوواژهنامه آزادبه ناحیه ای از شهرستان دشتی که در روزگار دور قبل از اسلام مرکز دشتی بوده و گویش اصیل دشتی از آنجا سرچشمه گرفته که از گز دراز تا بردخون ادامه داشته
شعورواژهنامه آزادshoour:اگاهی و درک دقیق و عقلانی از موضوع / موضوعات پیرامونی و واکنش به انها شعور که نزدیکترین مفهوم به واژه تشخیص است و به معنای (انطباق مفهوم است با مصداق)
دیباواژهنامه آزاددیبا پارچه ای بوده که تا 3 قرن پیش در شهر شوشتر تولید می شده است این پارچه که از بافت خیلی نازکی بر خوردار بوده و گاهی نیز با الیافی از طلا برای دوخت لباس پادشا
پورنگواژهنامه آزادواژهی پورنگ مخفف پور ِ رنگ ( پور + رنگ). پور به معنای پسر و رنگ به معنای خورشید.( ~.) (اِ.) 1 - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. 2 - بز کوهی . واژهی پو