ششپرواژهنامه آزادوسیله دفاعی همانند چماق ولی کوچکتر . قطعه چوبی مثل چوبدست به طول حدود شصت سانتی متر که قطعه ای فلزی با شش پره و همانند ته گلوله خمپاره به سر آن نصب می شود تا ض
سدیسواژهنامه آزادششمی یا یک ششم یک چیز شش یک معنی سدیس می باشد که قبیله ای بوده که شش نسل گذشته حالا به نام سدیس نام گذاشته شش یک
ششپرواژهنامه آزادوسیله دفاعی همانند چماق ولی کوچکتر . قطعه چوبی مثل چوبدست به طول حدود شصت سانتی متر که قطعه ای فلزی با شش پره و همانند ته گلوله خمپاره به سر آن نصب می شود تا ض
آئولینواژهنامه آزاد(موسیقی) ششمین مد کلیسایی که بطور پایه از نت لا شروع شده و یک اکتاو را طی می کند و می توان گفت معادل گام کوچک (مینور) است.
جیحونواژهنامه آزادجیحون نام یکی از شش طایفۀ بزرگ ایل سرخی است که در جنوب غربی شیراز در منطقۀ کوهمره سرخی ساکن است.
خرسفواژهنامه آزادنام روستایی ازخراسان رضوی شهرستان سبزوار بخش ششتمد.که در فاصله 90 کیلومتری از مرکز شهرستان واقع شده است.و دقیقا در نقطه مزری بین سه شهرستان سبزوار کاشمر و نیشاب