شرهانیواژهنامه آزادشَرهانی=لغتیست عربی به معنی گوشتی که از استخوان جدا کرده اند.و نام محلی دز 60 کیلومتری شهرستان دهلران ِ ایلام
شرهانیواژهنامه آزادشَرهانی=لغتیست عربی به معنی گوشتی که از استخوان جدا کرده اند.و نام محلی دز 60 کیلومتری شهرستان دهلران ِ ایلام
حانیهواژهنامه آزاداسم دخترانه از القاب حضرت فاطمه زهرا (س). شرین و تو دل برو مهربان و دلسوز - از القاب حضرت زهرا (س) در عربی به معنای پرستار بچه و یا زن مهربان استعمال می شود شیر
بردشاهواژهنامه آزاداز دو کلمه برد و شه گرفته شده در زبان بختیاری به معنی سنگ سیاه، خوانین بختیاری پس از اختلاف در اراضی جمالو قدیم به همراه اهالی بومی منطقه جایی مطروکه را (حدود ا
رائعواژهنامه آزادرائِع(عربی) زیبا و شگفت آور(مونث آن:رائعة) ------------------- تابان , مشعشع , زیرک , بااستعداد , برلیان , الماس درخشان , زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده , ا