آفسایدواژهنامه آزادoffside، خروج از منطقۀ قانونی، پادرازی به حریم مقابل؛ در نوشته های ادبی به معنای کنار زده شدن هم به کار می رود؛ مثال:«شرایط بحرانی بنده را تدریجاً به آفساید برد
ارسکواژهنامه آزادمیان دو رود،بین دو رود نام شهری است کوهپایه ای در شمال استان خراسان جنوبی که دارای آثار باستانی فراوان می باشد و هنوز آثار برج و باروهای باستانی در آن یافت می ش
لسبوواژهنامه آزاددر آن زمان مردم لسبو کوزه گرای حرفه ای بودن نشانش بردن آب از کوه سما به قلعه کوتی=قلعه+ کو توک=نوک کوه لسبو ل+سبو=کوزه شراب ل به مفهوم با دسته کوزه یا لطافت
هوش هیجانیواژهنامه آزادهوش هيجاني هوشي است كه در محيطهاي باز و در شرايط مختلف جسمي روحي رواني آزموده مي شود. هوشي كه در طول تاريخ مصلحان. نخبگان اجتماعي را از نخبگان علمي متمايز مي نم