وثیرهواژهنامه آزاد[ وَ رَ ] (ع ص ) مؤنث وثیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وثیر شود. || زن پرگوشت یا فربه بایسته ٔ همخوابگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زن فربه پر
برخوارواژهنامه آزاددر اوستایی بر به معنا سوارکار و خوار به معنی آرام جمع برخوار میشه سوارکار ماهر و شایسته.
بسیوارواژهنامه آزادبرابر و همارز مبالغه. صیغه مبالغه:ساخت بسیوار. نمونه:بسیوار آوردن/گفتن/کردن شایسته جایگاه داوری نیست.
ماشین حسابواژهنامه آزادآماره (آمارِه). در پارسی برای > سه واژه هست؛ شمردن (سبک)، آماردَن (میانه) و رایاندَن (سنگین). پس شایسته است که ماشین حساب را نه رایانه وَنکه (بلکه) آماره نامید.
calculatorواژهنامه آزادآماره (آمارِه). در پارسی برای "حساب کردن" سه واژه هست؛ شمردن (سبک)، آماردَن (میانه) و رایاندَن (سنگین). پس شایسته است که "ماشین حساب" را نه "رایانه" وَنکه (بلکه