افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
کراواتواژهنامه آزادکروات یا زنّار (زُ - نّ) ، پارچه ای است که از زمان قدیم مسیحیان آن را به عنوان نشانه مسیحی بودن بر کمر یا شکم خود میبستند ، امروزه آن را به جای کمر بر گردن میبن
پازوکیواژهنامه آزادایل پازوکی؛ پازوکی از کاپادوکی می آید که نام منطقه ای در ترکیه است؛ ریشۀ این واژه یونانی است. پازوکی نام ایلی ترک در ترکیه است که از ترکان سنی فاصله گرفته و به
دووجاواژهنامه آزاددووجّا رفتن به معنی عروسی رفتن یا رفتن به جای شاد است جا آخر کلمه به معنی مکان و دووجّا به معنی عروسی و جای شاد وطرب انگیز میباشد هم معنی کلمه دووتی است
همای و همایونواژهنامه آزادنام داستانی از خواجوی کرمانی حاوی 4435 بیت در وصف عشق همای پسر منوشنگ شاه، پادشاه شام، به عشق همایون دختر خاقان چین. این داستان شبیه رمانس است. عاشق و معشوق بعد