شارژرواژهنامه آزادباراکَن. می شود آکَننده و پر کنندۀ بار. برای نمونه، باراکَن باتری. برق یار (شارژ لوازم برقی). بَریار.
شارژرواژهنامه آزادباراکَن. می شود آکَننده و پر کنندۀ بار. برای نمونه، باراکَن باتری. برق یار (شارژ لوازم برقی). بَریار.
پراپرواژهنامه آزادپُراپُر؛ مملو، لبالب، سر شار، کاملا پُر، آکنده، مشحون و اشباع شده، بسیار پُر شده، چیزی که بسیار پُر شده است.