شابجواژهنامه آزادشابج همان برنج خودرو که بعداز دروی برنج به طور طبیعی ورز می آید. در گویش محلی به آن ورزاکی گفته می شود. شابج در لغت، به معنی اولین و بهترین و برگزیده است.
شابجواژهنامه آزادشابج همان برنج خودرو که بعداز دروی برنج به طور طبیعی ورز می آید. در گویش محلی به آن ورزاکی گفته می شود. شابج در لغت، به معنی اولین و بهترین و برگزیده است.
شب باجواژهنامه آزادباجی بوده است که درشب عروسی ازدامادیاخانواده اش گرفته می شده است.بتدریج به شاباش تغییر یافته است.درسبزوار شایدهم جاهایی دیگررایج بوده است.
بابشاتواژهنامه آزادباب کوتاه شده بابک شات کوتاه شده مهشاد بابشات به معنی پیوند عاشقانه بابک و مهشاد باب + شات باب از کلمه بابک شات از کلمه شاد و در واقع از کلمه مهشاد بابشات به مع
چیلیکواژهنامه آزادنام_آوایی برآمده از صدای پرده شاتر در دوربین های عکاسی است؛ این پرده بازدارندۀ ورود نور از بیرون به داخل لنز و در نهایت به سطحِ حساس است.