سگواژهنامه آزادس ُ گ(در گویش دماوندی):خُل (آب بینی بویژه هنگامی که روان باشد)، به کسی هم که اینگونه باشد میگویند سُگِن همانند خُلِن «سگ شدن» کنایه از بداخلاق شدن و تنگ شدن خُل
سگ چرخواژهنامه آزادرانندگی بیهوده با خودرو. رانندگی با خودرو برای یافتن زن خیابانی و یا تور کردن مرد مناسب برای وقت گذرانی یا تعشق.
سگ لاسیواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) ماده؛ در اصطلاح یک فحش است، به معنای زنان ولنگار، زنان لَوَند.
پدر سگواژهنامه آزادپدر کثیف و پر از نجاست_پدری به مرتبه و شعور سگ -بیشتر برای فحش دادن استفاده می شود.
وقواژهنامه آزادوَقْ:(wagh) در گویش گنابادی یعنی گپ نامربوط ، حرف هایی که باعث ناراحتی و دلخوری می شود ، صدای سگ
سیلیووواژهنامه آزادکلمه "cilivo" یک کلمه ایتالیایی است که به معنای "مهربان" یا "محترم" است. این کلمه از دو بخش تشکیل شده است: "cil" که به معنای "مهربانی" است و "ivo" که به معنای "
cilivoواژهنامه آزادکلمه "cilivo" یک کلمه ایتالیایی است که به معنای "مهربان" یا "محترم" است. این کلمه از دو بخش تشکیل شده است: "cil" که به معنای "مهربانی" است و "ivo" که به معنای "