سکواژهنامه آزاد[سُک] دنباله کشمش [سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراق
سکواژهنامه آزاد[سُک] دنباله کشمش [سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراق
هوک زدنواژهنامه آزاداین لغت به معنی سک سکه کردن است که دربرخی شهرهاوروستاهای خراسان جنوبی ازجمله بشرویه ورقه بکارمی برند
قایم باشکواژهنامه آزادنوعی بازی که در آن یک فرد چشمان خود را بسته و منتظر می ماند تا بقیه افراد بازی قایم یا مخفی شوند سپس بدنبال آنها می گردد تا پیدایشان کند در این فاصله هر فردی که
دسیکاواژهنامه آزاد(دِ س_ک آ) دسیکا مخفف معنای لاتین عبارت گروه (طبقه بندی) سیلیکاهای توسعه یافته است. که شامل برخی محصولات شیمیایی است از جمله محصول سیلیکات آلومینیوم سنتزی ، نان