چکنهواژهنامه آزاد(باکسره چ و سکون کاف) سمج (ص) (عا) (چ ِ ک ِ) چسبناک، چسبناکی که بر اثر تماس با شیرینی ایجاد می شود، نوچ چِکِنِه (chekeneh):چسبناک . نوچ . (ریشه:مانند کنه)
لتهواژهنامه آزادبه فتح لوت سکون ه به معنی پارچه ،دستگیره به معنی تکه بارچه کهنه و لطه از زبان عربی لطیطه به معنی ماهیچه می باشد لُتَّه(lotte & lotta ):کسی که لکنت زبان مادرزاد