اشکلوواژهنامه آزادسکندری خوردن، گیر کردن پا به مانعی در حین حرکت (این واژه هم اکنون در گویش شوشتری مصطلح است)
آیینه ی اسکندرواژهنامه آزاددر شهر اسکندریه (که بنای آن به اسکندر مقدونی منسوب است) در رأس شمال شرقی«فارس» که جزیره ای در بندر اسکندریه است، یک فانوس دریایی قرار داشت که به دست «بطلمیوس» ب
مانیفستواژهنامه آزادسندی است که یک حزب سیاسی منتشر میکند در این سند برنامه ها و هدفهایی را که پس از در دست گرفتن قدرت باید دنبال کند مشخص میکند (قانون) بیانیه مانیفیست ،مانیفست ،با
ترخیصیهواژهنامه آزاد(گمرک) سندی است خطاب به حمل کننده یا انباردار که در آن شرکت حمل و نقل درخواست می کند کل کالا یا مقدار معینی از آن را به شخص نام برده در سند یا حامل آن تحویل دهن
اظهارنامهواژهنامه آزاد(گمرک) اظهارنامۀ اجمالی؛ سندی که شرکت حمل و نقل، هنگام ورود و یا خروج وسیلۀ نقلیه از کشور، به گمرک می دهد و در آن فهرست کلی کالاهایی را که باید تخلیه یا بارگیری