ساسانواژهنامه آزادسئوال کننده-تنها و گوشه نشین و کسی که به مال دنیا وقعی نمیگذارد و در پی ثروت اندوزی نیست
ساسلنگیواژهنامه آزادخوشه انگور بعد از جدا شدن دانهای ان خوشه انگور بعد از جدا شدن دانهای ان خوشه انگوربدونه انگور چمه انگور چوب انگور
ساسوواژهنامه آزادساسو یکی از واژگان اصیل و قدیمی در زبان و لهجه ی کتول که زبان مردم علی اباد کتول واقع در استان گلستان می باشد به معنای " مه یا همان ابرهای روان " نیز می باشد.
سجزیواژهنامه آزادِسجزی(سیگژی)ویا سیستان.سجستان.قیامدشت.سکستان.سکزی.سگزی.سگستان.شهری در 35 کیلومتری اصفهان.مربوط به دوره صفوی
ساسوواژهنامه آزادساسو یکی از واژگان اصیل و قدیمی در زبان و لهجه ی کتول که زبان مردم علی اباد کتول واقع در استان گلستان می باشد به معنای " مه یا همان ابرهای روان " نیز می باشد.