پربادواژهنامه آزاد(گنابادی) پُرْباد؛ ناراحت. || کلّۀ پرباد داشتن:در توهم سیر کردن، آرمان گرایی، بلندپروازی.
آرگوواژهنامه آزادبر اساس دایره المعارف میثیکا «آرگو (به انگلیسی:Argo)، کشتی ای بود، که توسط آرگوس و با کمک آتنا ساخته شد و یاسون و آرگونوت ها به وسیله ی آن برای پیدا کردن پشم ز
فرو کردنواژهنامه آزادگستردن، دراز کردن. سر برآور از گلیمت ای کریم پس فرو کن پای بر قدر گلیم منطق الطیر عطار، ت؛شفیعی:ش.بیت:379
سر انداختنواژهنامه آزادحرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال . سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کرد
خشکوواژهنامه آزادخُشکو:غذایی محلی که از جوشاندن دوغ به همراه نمک و سپس خشک کردن آن درست می شود و برای آماده کردن آن با آب ترکیب میشود و با خرما میل می کنند و بسیار خوشمزه هم است