سپرانوواژهنامه آزادنوعی از صدا به جنس زنانه و تیز و نازک. صوت زنانه یا صدای بچه گانه، صدای زیر زنانه
سپرلوسواژهنامه آزادسپرلوس:خانه سلاطین , پادشاهان / محل نشستن بزرگان / قصر معادل اسپرلوس، خانه بزرگان، قصر، خانه سلاطین
سپرلوسواژهنامه آزادسپرلوس:خانه سلاطین , پادشاهان / محل نشستن بزرگان / قصر معادل اسپرلوس، خانه بزرگان، قصر، خانه سلاطین
دراجهواژهنامه آزاددوچرخه سپری که تعدادی نفرات به زیر آن رفته و به تخریب قلعه می پردازند و به آن الدبابة نیز می گویند. (ترجمۀ المنجد).
ساریونواژهنامه آزادساریون:یک سرباز سپر به دست دلیر ایرانی , در میدان جنگ . سورنا:سپهسالار دلیر ایرانی در زمان پادشاهی سرسلسله اشکانیان , با شجاعت زیاد . اشک:اشکان:اشکانیان:پاشاد
برون سپاریواژهنامه آزادبخشی از فعالیت های یک شرکت به بیرون سپرده شود و درحقیقت خود شرکت از فرایند خارج شود و کارها توسط شخص ثالث انجام شود.