سوهواژهنامه آزاداین کلمه «سوه» در گویش مردم یزد بخش میبد نام دریای باستانی ایران بوده است و منظور همان ساوه است
سوءالقنیهواژهنامه آزادهرگاه که مزاج از حال طبیعی بگردد و ضعف بر وی مستولی شود، حالی نزدیک به حال مستسقیان پدید آید که طبیبان آنرا سوءالقنیه گویند، و سوءالمزاج نیز گویند. (رک دهخدا) |
سوهواژهنامه آزاداین کلمه «سوه» در گویش مردم یزد بخش میبد نام دریای باستانی ایران بوده است و منظور همان ساوه است
بهره برداریواژهنامه آزادسود بردن از چیزی، کسب منفعت بواسطه موضوعی، از چیزی (مادی، غیرمادی) استفاده بردن