سوءالقنیهواژهنامه آزادهرگاه که مزاج از حال طبیعی بگردد و ضعف بر وی مستولی شود، حالی نزدیک به حال مستسقیان پدید آید که طبیبان آنرا سوءالقنیه گویند، و سوءالمزاج نیز گویند. (رک دهخدا) |
سوءالقنیهواژهنامه آزادهرگاه که مزاج از حال طبیعی بگردد و ضعف بر وی مستولی شود، حالی نزدیک به حال مستسقیان پدید آید که طبیبان آنرا سوءالقنیه گویند، و سوءالمزاج نیز گویند. (رک دهخدا) |
معمارخورواژهنامه آزادوقتی کارفرمایی پول کارگری را می خورد، شخصیت بی مایه و دون که از میان مایگی و کوتوله بودن خود در برابر زیر دستانش سوءاستفاده ی مالی می کند.