سهیستن یا سهیدنواژهنامه آزادیعنی دیدن .به لری در اندیمشک هنوز سیه کردن یعنی نگاه کردن گویا با to see همریشه است در پهلوی یافت می شده گویا سرو سهی یعنی سروی که دیده می شود از دور .
سهاواژهنامه آزاد(سُها) نام ستاره ای کوچک در دب اکبر فراموش شده سهیل اولی یا اول؛ سهیل انثی(مونث)؛ مخفف سهیلا؛ سهیلای کوچک؛ به معنی آسمان پنهان؛ سازگار مخفی.
آرمیتیواژهنامه آزاددر جهان بینی سی مرغی که قدیمی ترین جهان بینی ایرانی است، یکی از سه زن خدای اصلی که جهان از ترکیب آن سه می زاید و می روید.
سیه کلانواژهنامه آزادسیه کلان یکى از روستاهاى شهرستان ارسباران واقع در استان آذربایجان شرقى، که به دلیل قرار گرفتن درحاشیه جنگل هاى ارسباران و مماس بودن با معدن عظیم مس سونگون همچنی
کنسیواژهنامه آزادمازندرانی (طبری)؛ روستایی در نزدیکی شهرستان آمل. نام یک روستاست. کنسی از دو کلمۀ کهنه و سی تشکیل شده است. «سی» واژۀ طبری قدیمی به معنای تپه است. نامگذاری روستای
چانواژهنامه آزادخرمن کوب قدیمی که سه محور اُستوانه ای چوبی داشت. دور هر محور معمولاً پنج تیغۀ آهنیِ دندانه دار مدوّر تعبیه شده بود. این دستگاه به گونه ای ساخته شده بود که دو یا