سکلواژهنامه آزاداستخوان موتور سیکلت سِ کِ ل (فارسی) استخوان ( استفاده شده در روستای آباده طشت (اکنون شهر شده است).
سهاواژهنامه آزاد(سُها) نام ستاره ای کوچک در دب اکبر فراموش شده سهیل اولی یا اول؛ سهیل انثی(مونث)؛ مخفف سهیلا؛ سهیلای کوچک؛ به معنی آسمان پنهان؛ سازگار مخفی.
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
مزرجواژهنامه آزادبنا بر تحقیقات انجام شده، نام سکونتگاه مِزِرج در ابتدا مِزَرگ (MEZARG) بوده که از دو واژۀ مِز (MEZ) و اَرگ (ARG) تشکیل شده است. مِز واژه ای اوستایی (پارسی کهن)
neglectorواژهنامه آزادفرد بی دقت، کسی که از انجام وظیفه شانه تهی کند، اهمال کار، سهل انگار؛ مترادف neglecter
ذبرواژهنامه آزادنوشته ، کتاب ، نامه - جمع آن ذبور است(ذبور داود یعنی نوشته های حضرت داود) به معنی خوانا و سهل القراء نیز می باشد