سنگ ها را وا کندنواژهنامه آزاددو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو مشخص و روشن شود
هفت سنگواژهنامه آزادنوعی بازی محلی کودکانه که با هفت قطعه سنگ تخت رودخانه ای به وزن تقریبی 30 تا 50 گرم و یک توپ کوچک انجام می شود .
دول دان آسیابواژهنامه آزاددول آلات ریزش است.دان به معنای دانه .وآسیاب هم معلوم .نتیجتا"معنای ناودانی هدایت دانه به سوراخ وسط سنگ آسیای رویی آسیابهای قدیم است
آس و پاسواژهنامه آزادفقیر آس وپاس در حقیقت آسمان پلاس بوده است. کلمه آس به معنی فلکواره-شیی مدور وزوجورانه که یکی زیر است ودیگری زبر وآن که زبر است میکوبد ومیگردد.آس بلندی گردگون-س
فهرانهواژهنامه آزادفهر به معنی سنگ زیرین آسیاب وفهرانه منسوب به آن استپنام دختر-فهران نام پسر از امرای طبرستان قدیم
آردچیواژهنامه آزادآسیاب دستی برای آسیاب کردن گندم، که از دو تکه سنگ دایره ای تشکیل شده است که بر روی هم قرار گرفته اند.