سندروسواژهنامه آزاددر شاهنامه به معنی زرد روی و ترسیده مانند آمده: کمان را به زه کرد زود اشکبوس تنی لرزلرزان و رخ سندروس
آندرهواژهنامه آزادآتشین،زاده شده از آتش،کسی که از عنصرپاکی(آتش) به وجود آمده است،دیده شده که گاهی اسم دختران را نیز آندره گذاشته اند(مانند اسم سلطان).
سندروسواژهنامه آزاددر شاهنامه به معنی زرد روی و ترسیده مانند آمده: کمان را به زه کرد زود اشکبوس تنی لرزلرزان و رخ سندروس
رهزاواژهنامه آزاد(لری؛ روستای سردره، صیدون، باغملک) در اصل رهزاد. زادۀ راه؛ در راه زاییده شده. || نام طایفه ای از ایل بزرگ بهمئی که در شهر صیدون و روستای سردره زندگی می کنند.
کرتزنیواژهنامه آزادکُرت زَنی . روستای از توابع شهرستان میناببخش سندرک .کرزنی و سیرجا نام دیگر این روستا می باشد.
trench warfareواژهنامه آزادجنگ سنگر به سنگر؛ نبرد سنگرها. وضعیتى که در آن طرفین جنگ در سنگر پناه می گیرند.
آندرهواژهنامه آزادآتشین،زاده شده از آتش،کسی که از عنصرپاکی(آتش) به وجود آمده است،دیده شده که گاهی اسم دختران را نیز آندره گذاشته اند(مانند اسم سلطان).