ساریونواژهنامه آزادساریون:یک سرباز سپر به دست دلیر ایرانی , در میدان جنگ . سورنا:سپهسالار دلیر ایرانی در زمان پادشاهی سرسلسله اشکانیان , با شجاعت زیاد . اشک:اشکان:اشکانیان:پاشاد
نغزنوردواژهنامه آزادصفت داستان و کتاب است یعنی خوب پیچیده شده زیرا طی به معنای پیچیده شدن طومار و کتاب بوده است و نوردیدن برابر پارسی تر آن است .نغزنورد را می توان به معنای نیک پیچ
ساریونواژهنامه آزادساریون:یک سرباز سپر به دست دلیر ایرانی , در میدان جنگ . سورنا:سپهسالار دلیر ایرانی در زمان پادشاهی سرسلسله اشکانیان , با شجاعت زیاد . اشک:اشکان:اشکانیان:پاشاد
کلادیوس بطلمیوسواژهنامه آزادمنجم معروف یونای و عالم جغرافیا ( و . صعید مصر - ف. حدود 167 م . ) [ مجسطی ] و [ آثار البلاد ] از اوست وی معتقد بود که کره زمین ثابت است و در مرکز عالم قرار دار