سانواژهنامه آزادسای، مانند، چو، همچون، مثل سنگ پسوند شبیه بودن - مانند آی سان = مانند ماه ( آی = در ترکی یعنی ماه )
لسبوواژهنامه آزاددر آن زمان مردم لسبو کوزه گرای حرفه ای بودن نشانش بردن آب از کوه سما به قلعه کوتی=قلعه+ کو توک=نوک کوه لسبو ل+سبو=کوزه شراب ل به مفهوم با دسته کوزه یا لطافت
سگواژهنامه آزادس ُ گ(در گویش دماوندی):خُل (آب بینی بویژه هنگامی که روان باشد)، به کسی هم که اینگونه باشد میگویند سُگِن همانند خُلِن «سگ شدن» کنایه از بداخلاق شدن و تنگ شدن خُل
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
اروان (عاروان)واژهنامه آزادنام طایفه ای در لرستان که ظاهرا از روسیه و ارمنستان به سمت شیراز رفته و از آنجا به لرستان میروند. همچنین از اسامی اصیل ایرانی بوده. همچنین به معنی جسور و بزرگ و