سمجواژهنامه آزادپیگیر /کسانی که داری هوش واستعداد بالایی اند و همه شون مسئله حل نشده رو ول نمی کنن فقط زمانی آن مسآله را حل کنن دست بر می دارن میگن اون انسان سمچ
محمد تپرواژهنامه آزادپسر ملکشاه سلجوقی است که با برادرش برکیارق پنج جنگ انجام داد. وی پس از مرگ برادرش به سلطنت رسید. فرزندان و فرزند زادگان او سلسله سلاجقه عراق را تأسیس نمودند که
چکنهواژهنامه آزاد(باکسره چ و سکون کاف) سمج (ص) (عا) (چ ِ ک ِ) چسبناک، چسبناکی که بر اثر تماس با شیرینی ایجاد می شود، نوچ چِکِنِه (chekeneh):چسبناک . نوچ . (ریشه:مانند کنه)